۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

محمدامین ریاحی



محمدامین ریاحی (۱۳۸۸-۱۳۰۲) ادیب، مورخ و شخصیت فرهنگی معاصر ایرانی است. آرا و آثار پژوهشی او در زمینه فرهنگ ایرانی، ادب پارسی، فردوسی و شاهنامه، غزل‌های حافظ، و تاریخ روابط ایران و عثمانی دارای اعتبار خاصی در تحقیقات ایران‌شناسی است.

محمدامین ریاحی در خرداد ۱۳۰۲ در خوی [استان آذربایجان غربی] در یکی از خاندان‌های قدیمی این شهر متولد شد. دوره‌های تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در خوی گذراند. پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال آذربایجان توسط نیروهای خارجی برای ادامه تحصیل به تهران رفت و دوره‌های دانشسرای مقدماتی و دانشسرای عالی را در تهران گذراند. طی دوره تحصیل در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران از درس نسل اول اساتید برجستۀ این دانشگاه از جمله بدیع‌الزمان فروزانفر، عباس اقبال آشتیانی، ملک‌الشعرا بهار، احمد بهمنیار، عبدالعظیم قریب و ابراهیم پورداود بهره گرفت. دوره لیسانس زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۲۷ به پایان رساند و در سال ۱۳۳۷ پس از دفاع از رساله دکتری خود به راهنمایی فروزانفر به درجه دکتری در زبان و ادبیات فارسی رسید. به نوشته محمدعلی اسلامی ندوشن، وی «یکی از آخرین کسان از نسل ادبای معتبر بود... که طی شصت سال در صحنه فرهنگ ایران حضور داشت و هرچه نوشت دقیق و قابل اعتماد بود.»


محمدامین ریاحی از سال ۱۳۲۷ که آغاز کار او در فرهنگ بود، دبیر و رئیس دبیرستانهایی در قم، گرگان، قزوین و تهران، رئیس دانشسرای گرگان (از ۱۳۳۰) و استاد دانشگاه تهران (تا ۱۳۵۷) بوده است. او از ۱۳۳۵ به مدت پنج سال عضو هیئت مؤلفان لغت‌نامه دهخدا بود. از سال ۱۳۲۷ عضو هیئت مدیره جامعه لیسانسیه‌های دانشسرای عالی بود. در ابتدای سال ۱۳۴۰ عهده‌دار مدیرکلی وزارت فرهنگ (سابق) شد، و در مدت سه سال در پرتو تجربه‌هایی که طی سال‌های تدریس دبیرستانی از وضعیت نابسامان کتاب‌های درسی داشت، طرح سامان‌دهی و یکنواخت‌سازی کتاب‌های درسی دبیرستانی را بنیاد نهاد. هدف این طرح، خارج ساختن کتاب‌های درسی از میدان رقابت ناسالم ناشران و مؤلفان، قرار دادن کار تألیف و چاپ کتاب‌های درسی دبیرستانی در اختیار وزارت فرهنگ، و تهیه کتاب‌های درسی دبیرستانی با کیفیت مناسب بود. طرح کتاب‌های درسی با وجود مخالفت‌ها و دخالت‌های گسترده ناشران و مؤلفان ذینفع در تهیه و چاپ کتاب‌های درسی، طی چند مرحله به اجرا درآمد، و نهایتا در سال ۱۳۴۲ با تأسیس سازمان کتاب‌های درسی وابسته به وزارت فرهنگ (بعداً وزارت آموزش و پرورش) برای تالیف کتاب‌های درسی جدید، موجبات ارتقای کیفیت آموزش دبیرستانی را فراهم آورد. دکتر ریاحی ضمن چند مقاله در ماهنامه آموزش و پرورش (سال ۱۳۴۲) و نیز در مقاله‌ای با عنوان ماجرای کتاب‌های درسی (۱۳۷۷) شرحی از اقدامات خود در وزارت فرهنگ را در آن دوره آورده است.


دکتر محمدامین ریاحی طی سال‌های بعد عهده‌دار چندین سمت فرهنگی از جمله رایزنی فرهنگی ایران در کشور ترکیه و تدریس در دانشگاه آنکارا (از ۱۳۴۲)، دبیرکلی هیئت امنای کتابخانه‌های عمومی کشور (از ۱۳۵۰)، نیابت ریاست فرهنگستان ادب و هنر ایران، ریاست دانشکده هنرهای دراماتیک، ریاست بنیاد شاهنامه فردوسی (از ۱۳۵۴)، مشاور وزیر فرهنگ و هنر، و وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۷) شد. به نوشته محمدعلی اسلامی ندوشن «گذشته از پژوهش ادبی و تدریس، دکتر ریاحی در مناصب اجرایی نیز خدمت‌های صادقانه‌ای به فرهنگ کشور کرد، چون در سمت رایزنی فرهنگی در ترکیه و سرپرستی بنیاد شاهنامه، و در هر موقعیتی که بود، از کسانی نبود که با ادب فارسی به عنوان یک شغل، یک مقام یا یک وظیفه روبرو می‌شوند، بلکه از کسانی بود که جان و دل در راه آن می‌نهند.»


از مشهورترین تألیفات دکتر محمدامین ریاحی می‌توان به «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی»، «گلگشت در شعر و اندیشه حافظ»، «تاریخ خوی» و «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» اشاره کرد که از نظر اصالت و دقت نظرهای ابرازشده مورد توجه ادب‌شناسان قرار داشته است. آثار دکتر محمدامین ریاحی در حوزه شناسایی و تصحیح متون کهن فارسی، و کوشش‌های او در این زمینه همچون مرصادالعباد، نزهة‌المجالس , شش فصل علاوه بر آن‌که راهگشای پژوهندگان متون فارسی از نظر روش تحقیق و تصحیح بوده، با توجه به یافته‌های تحقیقی ارائه‌شده در مقدمه‌ها و تعلیقات همواره مورد استفاده و استناد پژوهشگران در حوزه‌های ادب و تاریخ و فرهنگ ایران قرار داشته‌است.


فصل مهمی از فعالیت‌های علمی و پژوهشی دکتر محمدامین ریاحی مربوط به شاهنامه و فردوسی بوده است. بنیاد شاهنامه فردوسی بنابر طرح پیشنهادی وی به وزارت فرهنگ و هنر تأسیس شد و او علاوه بر تهیه اساسنامه بنیاد شاهنامه، از ابتدای تشکیل بنیاد در سال ۱۳۵۰ عضویت هیئت امنای آن را داشت. در سال ۱۳۵۴ جانشین مجتبی مینوی در سمت ریاست علمی بنیاد شد. از آن هنگام تا زمان توقف فعالیت در پایان سال ۱۳۵۷ فعالیت‌های بنیاد شاهنامه در زمینه گردآوری نسخه‌های خطی شاهنامه و ویرایش و انتشار بخش‌هایی از متن شاهنامه شتاب بیشتری یافت.در آبان ۱۳۵۶ به دعوت او نخستین مجمع علمی بحث در باره شاهنامه با حضور تعدادی از محققان برجسته در بندرعباس تشکیل شد که برگزیده‌ای از گفتارهای این مجمع تحت عنوان شاهنامه‌شناسی سال بعد منتشر شد. دکتر محمدامین ریاحی در سال ۱۳۶۹ موجبات تجدید چاپ شاهنامه ژول مول را که هنوز از ویرایش‌های معتبر شاهنامه به شمار می‌آمد فراهم آورد و مقدمه‌ای جامع بر آن نوشت. در مقاله «سال‌شماری زندگی فردوسی و سیر تدوین و تکمیل شاهنامه» که در سال ۱۳۷۱ انتشار یافت برپایه اشاره‌های موجود در متن‌های کهن به زندگی فردوسی و نیز با تکیه بر بیت‌هایی از شاهنامه سال‌شماری دقیقی از رویدادهای زندگی فردوسی تا آنجا که منابع امکان می‌داد فراهم آورد. چندی بعد در ۱۳۷۲ یکی از مهمترین پژوهش‌های او «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی»، مجموعه نوشته‌های کهن درباره فردوسی، شاهنامه و نقد آنها» منتشر شد. در این اثر مرجع، وی با بررسی منابع قدیم فارسی آنچه را با زندگی فردوسی پیوند دارد، همراه با بررسی انتقادی و به ترتیب تاریخی، آورده است. مقدمه جامع این کتاب که خود رساله‌ای در فردوسی‌شناسی است، پرتوهای تازه‌ای بر زندگی فردوسی می‌افکند و دربردارنده آگاهی‌های بسیاری درباره آفریننده شاهنامه است. اما مشهورترین کوشش دکتر ریاحی در راه شناخت شاهنامه و فردوسی، تألیف کتاب «فردوسی: زندگی اندیشه و شعر او» است که اولین بار در ۱۳۷۵ انتشار یافته و به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران بهترین اثر عمومی در معرفی فردوسی و شاهنامه است.
محمدامین ریاحی


از سال ۱۳۱۸ که اولین مقاله به قلم محمدامین ریاحی در مجله ارمغان به چاپ رسید، طی بیش از شصت سال مقاله‌های تحقیقی متعددی از او در نشریه‌ها، و نیز در یادنامه‌های بزرگان ادب و فرهنگ معاصر ایران منتشر شد. گزیده‌ای از این مقاله‌ها با عنوان چهل گفتار در ادب و تاریخ و فرهنگ ایران در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسید. از فعالیت‌های مطبوعاتی او سردبیری هفته‌نامه مهرگان (ارگان جامعه لیسانسیه‌های دانشسرای عالی)، مدیریت هفته‌نامه کیهان فرهنگی (برای معلمان)، ماهنامه آموزش و پرورش (نشریۀ وزارت فرهنگ)، و فصلنامه سیمرغ (نشریه بنیاد شاهنامه) را می‌توان نام برد.


در سال ۱۳۳۷ دکتر محمدامین ریاحی ضمن مقاله‌ای که در مجله یغما انتشار داد، مدفن فراموش‌شده شمس تبریزی را در شهر خوی بازشناسی کرد و طی تحقیقات بعدی با ارائه شواهد تاریخی قطعی، واقع بودن مدفن شمس تبریزی را در این محل به اثبات رساند. از آن پس مزار شمس تبریزی در خوی توسط غالب محققان شناخته شد، و بازسازی محوطه تاریخی مزار شمس تبریزی از دهه ۱۳۷۰ در دستور کار مسئولان قرار گرفت.


دکتر محمدامین ریاحی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.


سال‌شمار زندگی

* محمدامین ریاحی در یازدهم خرداد ۱۳۰۲ در شهر خوی متولد شد.

* تحصیلات ابتدایی را در دبستان خسروی و دوره اول دبیرستان را در دبیرستان خسروی خوی گذراند.

* نخستین مقالات تحقیقی او در مجله ارمغان ( سال بیست و یکم ۱۳۱۸) انتشار یافت.

* در مهر ۱۳۲۱ برای تحصیل در دانشسرای مقدماتی از خوی به تهران آمد و در خرداد ۱۳۲۳ دورۀ دوساله دانشسرا را به پایان رساند.

* از مهر ۱۳۲۳ تا خرداد ۱۳۲۷ در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی در تهران تحصیل کرد و به دریافت دانشنامه‌های زبان و ادبیات فارسی، و علوم تربیتی نایل گردید.

* از مهر ۱۳۲۷ به تحصیل در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی پرداخت.

* از مهر ۱۳۲۷ تا آذر ۱۳۳۲ دبیری دبیرستان حکیم نظامی قم، دبیری و سرپرستی دانشسرای گرگان و دبیرستان ایرانشهر گرگان، و دبیری دبیرستان‌های قزوین را داشت.

* از آذر ۱۳۳۲ دبیر دبیرستان‌های تهران و از مهر ۱۳۳۳ رئیس دبیرستان محمد قزوینی تهران بود.

* در مهر ۱۳۳۴ به عضویت کمیسیون قوانین در وزارت فرهنگ انتخاب شد.

* در نیمه دوم سال ۱۳۳۴ هفته‌نامه کیهان فرهنگی (برای معلمان) را بنیاد نهاد که انتشار آن در خرداد ۱۳۳۵ متوقف شد.

* در شهریور ۱۳۳۷ از پایان‌نامه دکتری (تصحیح مرصادالعباد نجم‌الدین رازی به راهنمایی بدیع‌الزمان فروزانفر) دفاع کرد و درجه دکتری در زبان و ادبیات فارسی یافت.

* از خرداد ۱۳۳۵ تا خرداد ۱۳۴۰ به دعوت دکتر معین با سازمان لغت‌نامه دهخدا همکاری داشت و تألیف و تدوین بخشی از حرف سین را انجام داد.

* از مهر ۱۳۳۵ تا خرداد ۱۳۴۰ دبیری دبیرستان هدف را داشت.

* از خرداد ۱۳۴۰ تا دی ۱۳۴۲ مدیر کل نگارش در وزارت فرهنگ (سابق) و نیز مشاور وزیر و قائم‌مقام وزیر فرهنگ در شوراها بود.

* از بهمن ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۴۷ با درجه وزیرمختاری رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بود.

* طی دورۀ رایزنی فرهنگی در ترکیه به دعوت دانشگاه آنکارا به تدریس ادبیات فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران اشتغال داشت.

* از مهر ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در گروه‌های ادبیات فارسی و تاریخ تدریس می‌کرد.

* از ابتدای سال ۱۳۴۸ مشاور وزیر فرهنگ و هنر بود.

* از مهر ۱۳۵۰ عضویت هیئت امنای بنیاد شاهنامه فردوسی را داشت.

* از اسفند ۱۳۵۰ تا خرداد ۱۳۵۴ دبیرکلی هیأت امنای کتابخانه‌های عمومی کشور را به عهده داشت.

* از مهر ۱۳۵۴ تا بهمن ۱۳۵۵ نایب‌رئیس فرهنگستان ادب و هنر ایران بود.

* از بهمن ۱۳۵۴ تا دی ۱۳۵۷ سرپرستی و ریاست بنیاد شاهنامه فردوسی را به عهده داشت.

* از ۱۳۵۵ در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تدریس می‌کرد.

* از بهمن ۱۳۵۵ تا اسفند ۱۳۵۶ سرپرست دانشکده هنرهای دراماتیک بود.

* از دی ۱۳۵۷ تا بهمن ۱۳۵۷ وزارت آموزش و پرورش را به عهده داشت.

* در بهمن ۱۳۵۷ پس از سی سال خدمت دولتی به تقاضای خود بازنشسته شد.

* از آن زمان از هرگونه همکاری با موسسات، نهادها و یا بنیادها خودداری کرد و تمام اوقات خود را وقف راهنمایی محققان، ادامۀ فعالیتهای پژوهشی و تألیف و انتشار کتاب‌ها و مقالات در زمینۀ ادب و تاریخ و فرهنگ ایران کرد.


کتاب‌های منتشرشده

* دیوان رشید یاسمی (گردآوری)، ۱۳۲۶ ابن سینا

* جهان‌نامه، تألیف محمد بن نجیب بکران (تصحیح)، ۱۳۴۲

* داستانی به نام کتاب درسی، تاریخچه کتابهای درسی در ایران و گزارش اصلاح آن (تألیف)

* مفتاح‌المعاملات، تألیف محمد بن ایوب طبری (تصحیح)، ۱۳۴۹

* مرصادالعباد، تألیف نجم‌الدین رازی (تصحیح)، ۱۳۵۲

* گزیدهٔ مرصادالعباد (تصحیح)، ۱۳۶۱

* رتبة‌الحیات، تألیف خواجه یوسف همدانی (تصحیح)، ۱۳۶۲

* رسالة‌الطیور، تألیف نجم‌الدین رازی (تصحیح)، ۱۳۶۲

* عالم‌آرای نادری، تألیف محمدکاظم مروی (تصحیح)، ۱۳۶۲

* نزهة‌المجالس، تألیف جمال خلیل شروانی (تصحیح)، ۱۳۶۶

* کسایی مروزی، زندگی، اندیشه و شعر او (تألیف)، ۱۳۶۷

* گلگشت در شعر و اندیشه حافظ (تألیف)، ۱۳۶۷

* سفارتنامه‌های ایران، تاریخ روابط پانصدساله ایران و عثمانی (تألیف)، ۱۳۶۸

* زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی (تألیف)، ۱۳۶۹

* معرفة‌الاسطرلاب معروف به شش فصل، به‌ضمیمهٔ عمل‌و‌الالقاب، تألیف محمد بن ایوب طبری (تصحیح)، ۱۳۷۱

* تاریخ خوی، سرگذشت سه‌هزارساله منطقه شمال‌غرب ایران (تألیف)، ۱۳۷۲

* سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی، مجموعه نوشته‌های کهن در باره فردوسی و شاهنامه و نقد آنها (تألیف)، ۱۳۷۲

* بگشای راز عشق، گزیده کشف‌الاسرار میبدی (تصحیح)، ۱۳۷۳

* فردوسی: زندگی، اندیشه و شعر او (تألیف)، ۱۳۷۵

* پایداری حماسی (مجموعه مقالات)، ۱۳۷۹

* چهل گفتار در ادب و تاریخ و فرهنگ ایران (مجموعه مقالات)، ۱۳۷۹


منبع‌ها

1. ↑ محمدعلی اسلامی ندوشن، وان ما رفته گیر و می‌اندیش، اطلاعات، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸
2. ↑ همان
3. ↑ مهدی غروی، بنیاد شاهنامه فردوسی، راهنمای کتاب، شماره ۱۶۹-۱۷۲ مهر-دی ۱۳۵۵
4. ↑ هفتاد مقاله، ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی ۱۳۷۱
5. ↑ «درگذشت دکتر محمد امین ریاحی». دکتر منصور رستگار فسائی.
6. ↑ «ریاحی و شناخت شاهنامه بدون افسانه‌پردازی و نادرستی». خبرگزاری کتاب ایران، آناهید خزیر.
7. ↑ «یادمان دکتر محمد امین ریاحی». کریم فیضی، روزنامه اطلاعات ۴ تیر ۱۳۸۸.
8. ↑ محمدامین ریاحی، منار شمس تبریز در خوی و قاضی رکن‌الدین خویی ممدوح خاقانی، مجله یغما، فروردین ۱۳۳۷
9. ↑ محمدامین ریاحی، تربت شمس تبریز کجاست؟، چهل گفتار در ادب و تاریخ و فرهنگ ایران

برگرفته از :
http://243.blogfa.com/post-79.aspx

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر